روایتی متفاوت از توهمات مصرف ماری جوانا/ یک خرده فروش: مشتری هایم از من خرید می کنند تا از ناراحتی دور شوند
يكشنبه, ۱ مرداد ۱۳۹۶، ۰۲:۲۸ ب.ظ
کافیست بیست و چهار ساعت در گوشه و کنار پارکهای پایتخت بچرخید تا بتوانید از نزدیک دستهها و گروههایی که مصرف کننده ماری جوانا هستند را مشاهده کنید، بدلیل شیوع مصرف این ماده محرک، خودمان را همراه با یکی از این گروه ها کردیم تا بتوانیم از نزدیک شاهد توهمات و تصاویری که آنها در ذهنشان می بینند باشیم، در ادامه با یک خرده فروش صحبت کردیم و آمار رسمی درباره شیوع مصرف این مخدر را بررسی کردیم و در انتها هم یک روانشناس درباره عوارض این ماده اطلاعاتی به ما داد.
سوگل دانائی-بسته ای که شامل یک گیاه کوچک است را باز می کند، دختری که کنارش نشسته گیاه را پودر میکند، و به پسر می دهد، پسر آن را با توتون سیگار معمولی میآمیزد، آن را روشن می کند و دود آن را عمیقا به درون ریه اش می کشاند. چشمانش را می بندد و از تصاویری که از ذهنش عبور میکند، میگوید: «حس آدمی را داری که سرش متعلق به خودش نیست، سنگین است و این سنگینی نمیگذارد که روی پایش بایستد، مقیاس زمان تغییر می کند و هر ثانیه به مثابه چند دقیقه طول میکشد. ضربان قلب به حدی افزایش پیدا میکند، که اگر دستت را سمت چپ بدنت نگذاری حس جدا شدن قلب از قفسه سینه را پیدا میکنی. چشمانت را که می بندی هر تصویری که در لحظه تصورش را بکنی می بینی، یک لحظه به چمنزار سرسبز می روی و یک لحظه در ساحل دریای آرام قدم می گذاری. یک لحظه در آرامشی و لحظه بعد مانند کسی که برنده جایزه شده می خندی، یک لحظه به یاد مرگ عزیزت میافتی و گریه امانت را می برد. چشمانت را می بندی و خودت را مقابل کسی میبینی، اسلحه ای که از پیش در دستانت بوده را مقابلش میگیری و با یک ضربه خلاصش میکنی، می دوی، تا هرجا که توان داشته باشی، نفست بند می آید، لحظه برایت هزار سال طول میکشد، می دوم، نفسم به شماره میافتد».
ادامه خبر
۹۶/۰۵/۰۱