ناگفته های پزشکان زن و مرد سالن تشریح پزشکی قانونی از اجساد آتش نشانان شهید پلاسکو+عکس
جمعه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۵، ۰۹:۱۱ ب.ظ
… وقتی تنهای سوخته و استخوانهای جداشده آتشنشانهای شهید را آوردند و گفتند: «شناسایی کنید.» آنها گفتند شناسایی کنید و آن ٩ نفر دست به کار شدند؛ ٩ پزشکِ پزشکی قانونی استان تهران که دو هفته نخوابیده بودند و حالا کمکم داشت آمادهباش
شبانهروزیشان تمام میشد. و چه چیز سختتر از باز کردن لباسهای آتشنشانهایی که هیچ ازشان نمانده بود؟ «وقتی زیپ لباسهایشان را باز میکردیم، اسکلتها و گوشتهای پختهشان میریخت. جمجمههایشان هم کاملا از بین رفته بود ولی پودر نشده بود. یکسری دیگر هم از همان اول که آوردند، استخوان بودند.» و چه چیز سهمناکتر از دیدن تنهای تکهتکه آتشنشانهای ناجی پلاسکو، بعد از آن همه سروصدا، بعد از شنیدن شیون تازهعروسان مردان آتش زده، بعد از آن همه عکسی که شاید کمترینشان، صورت گریان و تکیده مردی بود که جفتش، قُل همیشه یاورش، زیر خروارها خاک و آتش، خُرد شده بود. همین سختیها هم بود که بغض ١٥ساله «عباس ساداتیِ» ٥٠ساله را شکست؛ بغض او را که معاون سالن تشریح پزشکی قانونی تهران است و حالا چسبیده به دیوارهای سرد ساختمان قدیمی کهریزک، زیر آن نور سفید، وسط ویزور چشمهای زن جوان کنجکاو تازه از راه رسیده، از روزهایی میگوید که شبانهروز آمادهباش بود و وقتی یکی، یکی اجساد آتشنشانها را برای شناسایی آوردند، اشک، گلوله سهمناکی شد که ریز ریز و پنهانی از چشمهای دنیادیدهاش به بیرون پرتاب شد. «درست است که ما به این کار عادت کردهایم ولی باز هم خیلی وقتها موقع کار، احساساتی میشویم و گریه میکنیم. مثلا این حادثه پلاسکو خیلی ما را ناراحت کرد؛ اصلا قبل اینکه جسدها را ببینیم، اشک ما را درآورده بود. نمیدانم چه مظلومیتی در این بچهها بود که قبل از اینکه بدنهایشان پیدا شود، اشک همه را درآورد؛ شاید مظلوم بودنشان و اینکه از قشر ضعیفند و همیشه با مردمند. حادثه حله و قطار هم ما را بسیار ناراحت کرد.» «عباس ساداتی» یکی از قدیمیترینهاست؛ یکی از شناختهشدهترین پزشکان سالن تشریح، آنجا که به قول خودش، هر روز کالبد دستکم ٣٠ مرده را میگشایند، در جستوجوی یافتن حقیقت، برای زبانِ دفاع شدنِ بیزبانهای دست از دنیا کوتاه. آن روزهایی هم که آتشنشانهای معروف تهرانی را میآوردند تا نامشان مشخص شود و هویتشان، دکتر ساداتی مثل همیشه خط مقدم بود، با بغضی سنگین در گلو و زبانی آرامبخش برای هشت دکتر سالن تشریح و تکنیسینهای سالن که خودشان به آنها «پروسکتور» میگویند. «چند روز اول منتظر بودیم که جسدی نیاوردند. بعد از آن من یک شب اینجا کشیک بودم که یک نفر را آوردند و خود بازپرس کشیک هم آمده بود.
ادامه
۹۵/۱۲/۲۰